شرلوک هلمز ، کارآگاه معروف
درباره وبلاگ

به وبلاگ من خوش آمدید
آخرین مطالب
نويسندگان


آمار وب سایت:  

بازدید امروز : 2
بازدید دیروز : 3
بازدید هفته : 2
بازدید ماه : 452
بازدید کل : 31458
تعداد مطالب : 112
تعداد نظرات : 310
تعداد آنلاین : 1



باربی ناز
باربی
دو شنبه 14 بهمن 1392برچسب:, :: 8:40 AM ::  نويسنده : باربی ناز       

 

شرلوک هلمز ، کارآگاه معروف و معاونش واتسون رفته بودند صحرانوردی و شب هم چادری زدند و زیر آن خوابیدند.

نیمه هی شب هلمز بیدار شد و آسمان را نگریست.

بعد واتسون را بیدار کرد و گفت : " نگاهی به بالا بینداز و به من بگو چه می بینی ؟ "
واتسون گفت: "میلیون ها ستاره می بینم. "
هلمز گفت : " چه نتیجه ی می گیری ؟  "
واتسون گفت : " از لحاظ روحانی نتیجه می گیرم که خداوند بزرگ است و ما چقدر در ین دنیا حقیریم .

از لحاظ ستاره شناسی نتیجه می گیرم که زهره در برج مشتری ست ، پس باید اویل تابستان باشد .

از لحاظ فیزیکی نتیجه می گیرم که مریخ در محاذات قطب است ، پس باید ساعت حدود سه نیمه شب باشد . "
شرلوک هلمز قدری فکر کرد و گفت : " واتسون! تو احمقی بیش نیستی! چادر ما را دزدیده اند "‏